چرا تجربه مثبت؟! تجربه منفی یا انتقاد نه؟!

به نظرم نقد سازنده تأثیر مثبت زیادی روی فضای کسب و کاری ایران بخصوص اکوسیستم استارتاپی داشته. انتقادها و بیان تجربیات منفی افراد متخصص و غیر متخصص در شبکه های اجتماعی مثل لینکدین باعث شده تا کسب و کارهای زیادی این فرصت رو داشته باشن که راحت تر از همیشه به فضاهای مختلف محصول یا سرویسشون اشراف پیدا کنن و نه تنها عیب هاش رو در طول زمان رفع کنن بلکه بتونن امکانات بیشتری رو هم فراهم بیارن تا کاربران تجربه دلنشین تری رو طی تعاملاتی که با اون برند دارن بدست بیارن.

در کنار این تفاسیر، کسب و کارهای معدودی که باهاشون تعامل داشتم و یا عضوی ازشون بودم، درسته که هیچکدوم انتظار تشکر یا قدردانی نداشتن اما هر وقت خبر خوشی از برندشون توی فضای مجازی میدیدن انگار خستگیشون رو در می‌کرد و انرژی و انگیزه مضاعفی بهشون می‌داد. به نظرم رسید که تجربیات شخصی خوبم از تعامل با برندهای مختلف رو به صورت فصلی بنویسم تا نه تنها این انرژی مثبت در میان هجمه زیادی از انتقادها، به این تیم ها تزریق بشه بلکه همین کسب و کارها و کسب و کارهای مشابهشون هم با دیدن این نوشته سعی کنن نقطه عکسش رو ببینن و درصدد حلش بر بیان؛ بطور مثال اگر من قرار باشه از تجربه خوبم در یه سفر درون شهری یا استفاده راحت از یه اپ بنویسم، در اصل نقطه مقابل تعریف‌ها و تجربیات خوب من رو هم میشه پیدا کرد و بدون اینکه من حرفی ازشون بزنم اون موارد رو هم بهبود داد.

آیا میشه این تجربه مثبت رو تعمیم داد؟!

قبل از هر چیز، این نکته رو بگم که مشخصاً این تجربیات ممکنه فقط برای من اتفاق افتاده باشه و نمیشه اونها رو جهان‌شمول دونست؛ یعنی اگر من بگم استفاده از فلان خدمات فلان برند، به این دلایل برام خیلی خوب بوده، نمیشه گفت که همه خدمات اون برند یا حتی اون خدمات مد نظر، برای همه هم خوب باشه اما حداقل گفتنش و نشر دادنش، صاحبان یا مسئولان مربوطه از اون برند رو هم آگاه میکنه که اگر در چه راستایی چه تلاشی کنن میتونن این تجربیات خوب رو بیشتر و بیشتر هم نشر بدن.

راهنمای مطالعه این متن

این متن هر فصل آپدیت میشه و تجربیات خودم رو اضافه میکنم. بخش بالایی که تا اینجا مطالعه کردین ثابت خواهد موند اما تجربیاتی که در ادامه اضافه میکنم تغییر میکنن؛ به این صورت که من تیتر هر فصل و سال رو مینویسم و زیرش خاطره‌م رو اضافه میکنم اما تجربیات فصل های اخیر و جدید رو بالاتر اضافه میکنم که مطالعه‌ش براتون آسون باشه و اسکرول زیادی انجام ندین.

بیاین همگی تجربیات مثبتمون رو هم به اشتراک بذاریم…

امیدوارم این تجربیات بتونه کمکی به فضای کسب و کاری ایران باشه اما قطعاً و بدون شک اگر شما هم تجربیات مثبتتون رو منتشر کنین یا همینجا کامنت بذارین این متن ارزشمندتر هم میشه و تأثیرگذاریش به مراتب بالاتر میره. پس ازتون میخوام که شما هم تجربیات مثبتتون رو بنویسین. ممنونم ازتون.

تجربیات مثبت من از تعامل با برندها

پاییز 99 – دیجی کالا

آذر ماه بود که تصمیم گرفتم از دیجی کالا خریدی داشته باشم. وقفه زیادی از آخرین باری که از دیجی کالا خرید داشتم میگذشت و برای همین این تجربه برام جالب و نوشتنی شد. حالا به نظرتون چرا؟!

با توجه به اینکه شاغلم و در طی روز زمان زیادی نمیتونم برای بررسی کالا ها نمیتونم بذارم، بررسی رو به آخر هفته موکول کردم. پنجشنبه تونستم زمان بذارم و کالاهایی که خوشم اومده رو مقایسه و در نهایت، لایک کنم. این ویژگی جذاب دیجی کالا باعث شد تا انتخابم خیلی راحت تر بشه.

با بودجه ای که کنار گذاشته بودم، به نظرم رسید که خرید یکی از محصولات، حیاتی نیست و باید حذفش کنم اما ویژگی دیگه ای که دیجی کالا رو برای جالب تر کرد، این بود که میتونستم اون کالا رو به سبد خرید دفعه بعدم اضافه کنم. این مورد خیلی به دلم نشست و باعث شد خیالم راحت باشه تا دیجی کالا حواسش هست و میتونم بهش اعتماد کنم. این بود که با خیال راحت توی عصر دلنشین جمعه تونستم خریدم رو نهایی کنم.

به نظرم دیجی کالا، نمادی از شرکت بزرگ و در عین حال پیشرو هست که نه تنها نمی ایسته بلکه مدام در حال بهتر شدن، بهبود تجربه خرید، افزایش درآمد برا کسب وکارها و همینطور، خدمت به فضای اکوسیستم ایران هست. هدایت سیستمی به این بزرگی، قطعاً چالش های بزرگی هم در پی داره اما در مجموع به نظرم دیجی کالا موفق بوده و تونسته جاشو نه تنها در سبد خرید مردم بلکه توی دلشون هم باز کنه.

شما چه تجربه ای از دیجی کالا داشتین؟! خاطره خوبی بوده یا نه؟!

تابستان 99 – کارپینو

چهارشنبه 5 شهریور ساعت 10 شب بود. شنبه و یکشنبه بعدی بخاطر تاسوعا و عاشورا تعطیل بود و حتی از چند روز قبل هم تهران خلوت تر شده بود. میخواستم از شرکت برگردم خونه و طبق معمول، از اسنپ یا تپسی ماشین بگیرم؛ اما نزدیک نیم ساعت بود که نه اسنپ پیدا میشد و نه تپسی؛ انتظاریم نداشتم پیدا بشه چون تایم، تایم خاصی بود. داشتم فکر می‌کردم چیکار کنم و راه‌حل های احتمالی رو میسنجدیم. به ذهنم رسید که کارپینو رو هم تست کنم! یجورایی امید کمی داشتم چون اگر ماشین شخصی پیدا نمیشه تاکسی که دیگه اصلاً به نظرم نمیرسید پیدا بشه! اونم وقتی که هم تپسی هم اسنپ در حدود 25 هزار تومن قیمت مسیر رو گذاشته بودن اما کارپینو 21 هزار تومن!! عددش مهم نیست اما همین که کمتره احتمال پیدا شدن ماشین رو باز هم کمتر می‌کرد.

فکر میکنم به یک دقیقه نرسید که کارپینو راننده‌ای رو پیدا کرد. با تعجب نگاه کردم و متعجب تر هم شدم؛ چون ماشینی که این مسیر رو پذیرفته بود اکسنت هیوندای بود که نسبت به تاکسی های رایج درون شهری، لول بالاتر و راحتی بیشتری داره؛ این وقت شب توی این تایم کم و با این قیمت کمتر! اما بازم این تعجب آخرم نبود!! تعجب آخرم به وقتی برمیگرده که از طرز رانندگی و رفتار راننده فهمیدم راننده آموزش دیده و حرفه ای هست که باعث شد یکی از سفرهای درون شهری خوب رو تجربه کنم.

در مجموع این تجربه سفر درون شهری من از کارپینو به نظرم این نکات مثبت رو داشت:

• داشتن راننده حتی در تایمی که انتظار نداری
• حرفه ای بودن راننده و راحتی ماشین (بخصوص تاکسی های اینترنتی به نظرم برای مسافرهایی که زیاد سفر میکنن، بدون افزایش قیمت، میبایست ماشین های خوب رو براشون اولویت بالاتری قرار بدن اما رقابت در پیدا کردن ماشین در اسرع وقت، این قضیه رو محدود میکنه و میشه براش تدبیر مجزایی کرد)
• قیمت پایین تر نسبت به رقبا در زمان های خاص

شما هم تجربه مشابهی از تاکسی های اینترنتی داشتین؟!

منبع: صفحه ویرگولم